بهار، همین حالا هم در جان درختان جاری است، در سبز شدن دوبارهی زمین، در شکفتن شکوفهها، در بوی خوش باران. ما آدمها هم مثل زمین، فرصت دوبارهای داریم که نو شویم، که از زمستانهای دل و جان عبور کنیم و به روشنایی برسیم.
نوروز یعنی امید، یعنی فرصتی برای بهتر شدن. یعنی همانکه سعدی گفت:
“برخیز که میرود زمستان”
نوروز یعنی کهنهها را رها کنیم و دل به نو شدن ببندیم. نه فقط در طبیعت، که در اندیشه، در روابط، در نگاهمان به جهان. جهان، این روزها تشنهی صلح است، تشنهی مهربانی، تشنهی عدالت. و چه کسی میتواند نوروز را باور کند، اما این تشنگی را فراموش کند؟
به قول حافظ:
“رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد، مصرفش گل است و نبید”
دوستان و همراهان عزیز، در این سال نو برای شما چیزی فراتر از آرزوهای معمول دارم. دعا میکنم که دلهایتان آرام باشد، که امید از خانههایتان رخت برنبندد، که در هر طلوع، نوری تازه در جانتان بتابد. دعا میکنم که جهان، روزهای روشنتری را ببیند، که سایهی جنگ و اندوه کوتاه شود و آفتاب عدالت و آرامش، بر سرزمینها بتابد.
مولانا میگوید:
“چون روز نو آمد، آنها کهنه شدند”
پس بیایید این نوروز را فقط در تقویم جشن نگیریم، بلکه در دلهایمان، در رفتارهایمان، در رویاهایمان، سالی تازه را آغاز کنیم.
بهارتان پر از صلح، دلتان پر از امید، روزگارتان به زیبایی شکوفههای بهاری
امیرحسن شفیعی، مدیرمسئول خبرگزاری خبرقانون و عضو کانون وکلای دادگستری مرکز