تصویر این متجاوز سریالی بدون پوشش در اختیار رسانه ها قرار گرفت تا دیگر قربانیان احتمالی که هدف تجاوز این فرد قرار گرفته اند برای طرح شکایت به شعبه 13 آگاهی تهران مراجعه کنند.
داره جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ روز شنبه ۲۳ فروردین از دستگیری متجاوزی خبر داد که به ۲۲ زن به بهانه اشتغال به کار، تجاوز کرده بود. اواخر بهمن ماه ۱۴۰۳، پروندهای با موضوع سرقت همراه با آزار و اذیت جنسی از شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک تهران به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع شده بود. تصاویر متهم با دستور قضایی منتشر شده است.
شگرد متجاوز، آگهی استخدام نظافتچی بود
متجاوز ۲۲ شاکی دارد
بر همین اساس، شنبه ۲۳ فروردین ماه بود که پلیس آگاهی تهران بزرگ، از دستگیری متجاوزی خبر داد که به بیش از ۲۰ نفر در محله های خلوت حوالی بوستان چیتگر تجاوز کرده بود. سرهنگ مرتضی نثاری معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس اگاهی تهران بزرگ در این باره می گوید: اوایل اسفندماه سال گذشته بود که پروندهای از دادگاه کیفری شماره یک به پلیس آگاهی واصل شد مبنی بر اینکه یک خانمی دادخواهی کرده بود که جهت کار در منزل از طریق سایت دیوار با متهم آشنا شده و زمانیکه برای انجام کار، به آدرسی که فرد برای او فرستاده بود می رود؛ متوجه می شود متهم با موتورسیکلت دنبالش آمده و با اکراه برای رسیدن به آدرس سوار موتور می شود اما در نهایت متوجه می شود که این مرد از تاریکی هوا استفاده کرده و در مسیر انحرافی که اتوبانی و خلوت است راه خود را کج کرده؛ به همین دلیل خود را از موتورسیکلت به پائین پرت می کند اما متهم با بی شرمی تمام، قربانی را روی زمین کشیده و در محدوده بیابانی این اتوبان، این قربانی مورد آزار و اذیت قرار می گیرد.
وی می افزاید: با دریافت این گزارش، همکارانم در اداره ۱۶ پلیس آگاهی با تلاش های شبانه روزی، موفق شدند این متهم را که سابقه کیفری نیز دارد؛ در اواسط اسفندماه پس از تعقیب و گریز دستگیر کنند. همچنین این متهم قصد فرار از دست ماموران را داشت که به ضرب گلوله متوقف و دستگیر شد. این متهم در بازجویی ها به تجاوز به ۲۲ نفر زن با همین روش اعتراف کرد و چون به نظر می رسید احتمال افزایش تعداد قربانیان وجود داشته باشد مقام قضائی دستور داد چهره متهم بدون پوشش در اختیار عموم قرار بگیرد.
در اتوبانهای اطراف پارک چیتگر به من تجاوز کرد
حتی گوشوارههایم را درآورد و دزدید
یکی از این قربانیان این پرونده میگوید: یک ماه مانده بود به عید که بیکار شدم برای همین خودم در سایت دیوار، آگهی گذاشتم که جویای کار هستم و می توانم به عنوان پرستار کودک یا سالمند کار کنم. در همان روزها فردی به من پیام داد و گفت که برای مادرش دنبال پرستار است. او به من گفت قصد دارد به سفر برود و کسی را می خواهد که از مادرش نگهداری کند. من از او خواستم که مادرش را هم به سفر برود و بعد من برای کار به آنجا بروم. این فرد هم کاملا منطقی و با صبر و حوصله قبول کرد. بعد از دو هفته تماس گرفت و گفت که مادرش از سفر بازگشته و از من خواست برای کار به آنجا بروم. وقتی به من آدرس داد گفت که زمین کوچه ما را کنده اند و با ماشین نمی شود داخل کوچه شد به همین دلیل به من گفت که نزدیک مترو چیتگر، منتظرش باشم. من آن روز خودم را به مترو رساندم و دیدم یک پسر جوان با موتوسیکلت مشکی و سبز و کلاه کاسکتی که بر سر داشت خودش را به من معرفی کرد او من را قانع کرد که سوار موتورش شوم تا به خانهشان برویم و من علی رغم میل خودم این درخواست را قبول کردم.
وی می افزاید: من سوار موتور شدم و موتور وارد اتوبان نزدیک پارک چیتگر شد، همانطور موتور حرکت می کرد که من چندبار پرسیدم کی میرسیم و این مرد هر بار می گفت نزدیکیم و ۳-۴ دقیقه دیگر می رسیم. تا اینکه من دیدم موتور وارد محوطه ای شد که واقعا خودرو از آنجا رد نمی شد. دقایقی بعد وارد حوالی منطقه ای از پارک چیتگر شدیم که خیلی خلوت بود و تازه آنجا بود که من متوجه شدم این مسئله عادی نیست.
این قربانی ادامه می دهد: سرانجام موتور ایستاد و مرد با چاقویی که در دست داشت پیاده شد و من را تهدید کرد که اگر کاری که می خواهد را انجام ندهم، من را می کشد. من خیلی فریاد زدم اما کسی کمک نکرد و او بعد از کتک زدنم، مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و بعد از دزدین کیف و موبایلم، فرار کرد. این مرد بی شرف حتی گوشواره هایم را هم از گوشم درآورد و دزدید.
وی اظهار می کند: من متوجه شدم که این آدم اولین بار نیست که این کار را انجام می دهد زیرا اصلا ترس و استرسی نداشت و من هر چقدر فریاد می زدم او میگفت الکی گلویت را خسته نکن، کسی اینجا صدایت را نمی شنود. حتی به او گفتم که من مریضم تروخدا من را ول کن من حتی به پلیس هم شکایت نمی کنم اما او با لحن خاصی من را به تمسخر گرفت و گفت حتی پلیس هم نمی تواند کاری کند چون من از دستکش و کاندوم استفاده می کنم.
این قربانی می گوید که ساعت ها طول کشید تا بتواند خودرویی پیدا کند و خودش را به خانواده اش برساند و برای شکایت نزد پلیس برود. این خانم ۳۸ ساله همچنین عنوان کرد که از ترس به هیچ وجه قصد شکایت کردن نداشته اما به پلیس اعتماد کرده و می خواهد این فرد در زندان بپوسد یا اعدام شود.